...
ایران________َم
سفید پوش شد
احمد شاملو
برف ِ نو، برف ِ نو، سلام، سلام!
بنشین، خوش نشستهای بر بام.
پاکی آوردی ــ ای امید ِ سپید!
همه آلودهگیست این ایام.
راه ِ شومیست میزند مطرب
تلخواریست میچکد در جام
اشکواریست میکُشد لبخند
ننگواریست میتراشد نام
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار،
نقش ِ همرنگ میزند رسام.
مرغ ِ شادی به دامگاه آمد
به زمانی که برگسیخته دام!
ره به هموارْجای ِ دشت افتاد
ای دریغا که بر نیاید گام!
تشنه آنجا به خاک ِ مرگ نشست
کآتش از آب میکند پیغام!
کام ِ ما حاصل ِ آن زمان آمد
که طمع بر گرفتهایم از کام...
خامسوزیم، الغرض، بدرود!
تو فرود آی، برف ِ تازه، سلام!
+ هوراااااااااا
+ خدا رو شکر
+ نعمت ... ولی نعمت
+ افسردگی گرفته بودم...مرخصی گرفته بودی¿
+ برفْ جان :)
+ در این زمانه ی دورنگی،خوش آمدی دعوت به یکرنگی....ساده پوش فصل ها
+ زرق و برق آسمان درهم شدند/گرگ سانان هم به برف،مردم شدند
+ راستش را بخواهید تا همین ساعات پیش زمستان بود و نبود آقاجان...راستش تر را بخواهید قرن به قرن است که زمستان نیست و هست مولا جان.چه انتظارها،چه اضطرارها که نداشتیم بر آب و هوا،بر ماحصَلِ تلخ گناه...انتظارمان آورد برف را...پس چطور اضطرارمان نیاوَرَد تو را¿¿¿ ببار یا مهدی جان...ببار پاکْ پوشِ جهان
+ این هوا چتر نمی خواهد، تو را می خواهد